فکر میکنم سهراب سپهری خیلی به خدا نزدیک بوده ،اینو میشه از شعراش فهمید.
اره این روزا اگه بچه ها میخونن ،بابا آب داد،بابا نان داد،درسته،ولی بچه هام پا به پای پدرا درک میکنن نان دادن بابا با چه رنجی،با سختی،با چه دغدغه فکری و مشکلاتی همراهه.
یه بچه کوچیک با یه هدیه خیلی کوچیک خوشحال میشه.
اینقدر فقط به فکر خودمون و بچه های خودمون و اسپایدرمن و بتمن و ....چیزای دیگش نباشیم،شاید این میون اگه بچه شما با لباس اسپایدر منم ذوق نمیکنه یه بچه باشه که با برچسب کوچولوی باب اسفنجی قند تو دلش آب میشه.کمی این حصارهایی که دور خودمون کشیدیم رو کنار بزنیم تا شاید با خوشحال کردن دلی،روزنه امیدی در دل خودمون هم پیدا بشه.
نه این که ما راحت سر به بالش بذازیم و اون وقت یه بچه عصر که از مدرسه برمیگرده با شکم خالی بخوابه با این توجیه که چون هوا تاریکه بایدبخوابیم.
این روزای سرد اگه میتونیم در حد خودمون به فقرا کمک کنیم.مخصوصا لباس گرم برای بچه ها.و غذا
و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا.
ماها یاد گرفتیم چیزای خوبو بپوشیم و چیزای خوبم بخوریم،اون وقت اگه چیزی موند بدیم به فقیر،اونم تازه اگه بدیم و حیف و میل نکنیم.این چه ارزشی داره.
حضرت علی اکبر مورد علاقه شدید اباعبدالله بود.
پدران امروزی علاوه بر تامین مادیات آیا به فکر روح بچه هاشون هستن.
حضرت علی اکبر خَلقا و خُلقا و منطقا شبیه پیامبر بود، این ثمره تربیت ابی عبدالله بود، چه الگوی تربیتی بهتر از این.
فکرهمه مون این روزا درگیره.
درگیر چیزای الکی.
که نه دنیامونو درست میکنه و نه آخرتمونو.
ای کاش فکرمون درگیر حسین و اولادش بود اون موقع بهشت را داشتیم.
خدایا کمکمان کن.
همیشه وقتی ابتدایی و راهنمایی بودم وقتی درس میخوندم پایین دفترا و کتابام مینوشتم کمکم کن.
ولی حالا چقدر کمک میگیرم.حالاکه محتاج ترم.