با تو باشم
حالم خوب است.
وجودمان
مثل درختان زمستان
بی برگ و بی ثمر
است.
خدایا بیا و
این دل خشکیده
رو هم پر کن
از جوانه های سبز
از آن سبزهایی
که چشم رو جلا میده
از آن سبزهایی که
شفافه
و برق میزنه.
و کم کم این نهال تازه
پا گرفته رو
خودت با یادت
با ذکرت
آبیاری اش کن.
پر بارش کن.
خدایا
ای ستون
خیمه زندگیم.
یا عماد من لا عماد له.
اگر نباشی
هیچ نیستم.
جز مرده ای متحرک
چیزی نیستم.
پوچ پوچم.
توخالی
تو خالیم.
هر کجای
زندگیم
از تو
فاصله
گرفتم
مردم
دلمرده
شدم
و هر جا و
هر وقت
به تو
مراجعه کردم
طبیبم
شدی.
نسخه هایت
بیشتر رضوی
و حسینی
و فاطمی
بود.
در
تمام
احوالم
چه خوب
چه بد
بیشتر دور
و کمتر نزدیک
دلم به این خوش بود
که مرا میبینی.
نظاره گرم هستی.
ولی بدا به حالم
که اکثر اوقاتم به غفلت
گذشت.
ببخش
مرا
بندگیت نکردم.
ادعا زیاد کردم.
الهی العفو.
الهی العفو.
الهی العفو.
خدایا
تو فقط
از حال و روزم
با خبری.
بیا و خبر رسان
دلم باش.
بیا و این دلم
رو فقط با خبرایی
که از جانب خودت
میرسد شاد کن.
خدایا نشاط بخش
دلم،
خبرهای کلامت
کتابت باشد.
دور افتاده ام
از تو
از پناهت
از درگاهت
از آغوشت
از نگاهت.
خلاصه دور
دور
دورم
بیا و مرا هم
نزدیک خودت کن.
که جایی بهتر از پناهت
سراغ ندارم.
هر که
با تو مرتبط شد.
خوشبخت شد.
آقا شد.
ناب شد.
خواستنی
شد.
انگار آهنربایت
هر که رو جذب
کرد،عجیب
در جذبه ات
ذوب شد.
شیدا شد.
واله و شیدای
خودت کن مارو.
یارب.
عطر باران خوش است.
عطر بهار خوش است.
عطر نرگس هم خوش است.
ولی عطر یادت از هر رایحه ای
خوش تر است
وقتی تمام دلم رو
پر می کند.